کد مطلب:35480 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226
در دریای مرگ شنا كنید تا به ساحل حق رسید. بر طبق نامه ای، همه افسران ارتش امیرالمومنین (ع) مامور شدند كه این نامه را بر سپاهیان بخوانند و همگان را به حقوق خویش آشنا سازند. در این فرمان علی (ع) وظایف افسران و سربازان را در مقابل همدیگر بیان فرموده و خود را همچون دیگر افسران یاد كرده است: پیام علی، رهبر مومنان فرو كوفته همگنان كوس حق به یك سو بود راه و مقصود ما من و افسرانی كه بینند سان تفوق نداریم بر یكدیگر نهایت از آنجا كه در كارزار بدان دانش آن كس كه بود آشنا بود نظم، راز بقای نظام ولی بین سردار و فرمانپذیر به فرمان سردار باشد سپاه بدان مایه و پایه و اعتبار به سرباز توهین نباشد روا وظیفه كند حكم بر افسران [صفحه 87] كه گر نقشه جنگ از افسر است هم اكنون كه سرباز این كشورم چو ایجاب كرده است اوضاع ما به شكر چنین نعمت و این مقام كه من بر سپاهی نوازشگرم چو باشیم در كار، همدوش و یار نه پنهان بود راه من از سپاه سپاهی و افسر به هم محرمند فقط كار فرمانده با دیگران كه اسرار جنگی، نهان بهتر است كه چون راز جنگی شود برملا دگر آنكه در موضع داوری كه قاضی نباید شود پرده در كز این ماجرا حرمت مسلمین دگر آنكه افسر به جمع سپاه چه بی جاست تبعیض بر بیش و كم دگر آنكه سرباز فرمانبر است ندارد به پیكار از جان، دریغ به فرمان افسر به آتش زند همی بسته شمشیر را بر كفن در آغوش امواج، غوغا چو شیر كه سرباز در خون خود بی قرار به سرباز چون داده شد حكم پیش در اینجا به سرباز باشد روا بداند كه خود، حشمت مسلمین چو فریاد فرمانده آمد به گوش در اجرای آن سستی نابجا [صفحه 88] اگر كرد سرباز، سستی به جنگ بدین شخص، كیفر شناسم روا تو ای لشگری باش روشن روان [صفحه 89]
«خوضوا الغمرات الی الحق»
به ارتش چنین گشته خاطرنشان
بجنگیم در حفظ ناموس حق
هدف نیست غیر از رضای خدا
ز گردان اسلام و جنگاوران
كه سرباز و فرمانده، جسمند و سر
رموزیست پنهانی و آشكار
به جمعی دگر هست فرمانروا
اطاعت ز فرمانده باید تمام
مساوات لازم بود ناگزیر
كه طراح جنگست بی اشتباه
مبادا كه بر كبر گردد دچار
ز فرمانده تا شخص فرمانروا
تواضع نمایند بر كهتران
در انجام، سرباز، فرمانبر است
در اینجا قدیمی ترین افسرم
كه گردم در این مملكت، پیشوا
به ارتش فرستادم اینك پیام
رعایای كشور به جان پرورم
هدف را بیابیم با افتخار
كه پنهانگری هست نزدم گناه
مددكار یكرنگ و یار همند
تفاوت كند هر كجا بی گمان
چو این مایه ی قدرت لشگر است
سپاهی درافتد به دام بلا
نه شایسته گردید روشنگری
بگوید ز اسرار مردم، خبر
شود پست و هرگز نباید چنین
به یكسان بود یاور و نیكخواه
كه تبعیض، خود هست نوعی ستم
مطیع است و تسلیم بر افسر است
نلرزد ز آوای كوپال و تیغ
به دریا درون موجها بشكند
به رخساره ی مرگ لبخند زن
فرورفته سرباز گرد و دلیر
شود غرق تا منزل افتخار
پدید آید اندازه ی گرگ و میش
كه خود، حق شمشیر سازد ادا
در اجرای این حكم باشد یقین
سپارد به اجرای آن، گوش و هوش
تعلل، خیانت نداند روا
دل پاك آلوده سازد به تنگ
چو پست است در پیشگاه خدا
كه شد حامیت ایزد مهربان
صفحه 87، 88، 89.